در دوران دانشگاه با خود گفتم: «خب، زمینه هایی که احتمالا بیشترین تاثیر درازمدت در آینده بشر را دارند چه چیزهایی هستند؟ اینترنت، انرژی پایدار، زندگی چند سیاره ای، ژنتیک و هوش مصنوعی، چیزهایی بود که به نظرم مهم آمدند. فکر کردم اگر روی سه موضوع اولی کار کنم خوب می شود چون دو تای آخری کمی پرمخاطره ترند.»
راه اندازی شرکت اینترنتی
تابستان سال 1995 به فکرم خطور کرد که اینترنت در حال تغییر زندگی بشریت است. گفتم: خب، می توانم روی فناوری های برقی کار کنم و هم دکترایم را از دانشگاه استنفورد بگیرم و در همین حال فقط رشد اینترنت را شاهد باشم یا می توانم درس خواندن را بگذارم برای زمان دیگری و سعی کنم بخشی از پیشرفت اینترنت باشم.
این طور نبود که بگویم وای با اینترنت حسابی پول درمی آورم. هرکسی در هر نقطه ای از این دنیا با اتصال به اینترنت می تواند به تمامی اطلاعات موجود دست پیدا کند، دقیقا شبیه شبکه ی عصبی بدن. بشریت حقیقتا به یک ابر سازمان تبدیل شده که از نظر کیفی با هرآنچه قبلا بوده متفاوت است و برای همین من هم می خواستم قسمتی از آن باشم.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.